اشاره بوزن اعمال و ذکر میزان
اشاره بوزن اعمال و ذکر میزان
الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ 1. هر اثر فعل که اقتضاى اطمینان نفس فاعلى مىکند، نسبت آن بثقل اولى، چه مثقلات کشتىها را از اضطراب و حرکات ناهموار نگاه دارند. و هر اثرى که اقتضاى تحیر نفس و تتبع هوى کند نسبتش بخفت اولى، چه خفیف باندک تغیرى که در هوى حادث شود در حرکت آید و حرکاتش از نظام خالى بود و اطمینان نفس مستلزم رضا بود، لا جرم فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ. فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ 2. و اختلاف حرکات نفس از متابعت هوى باشد و هوى مؤدى بهاویه است. لا جرم وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ، فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ، وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ، نارٌ حامِیَةٌ 3. و نیز ابلیس را از آتش آفریدهاند و آدم را از خاک که خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ 4.
و آتش خفیف است و خاک ثقیل. پس افعال ابلیس اقتضاى خفت کند و افعال آدمى اقتضاى ثقل، چه، قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ 5. بعضى گفتهاند کلمه «لا اله الا اللّه» میزانست، چه هر چند فرمودهاند «کلمة خفیفة على اللسانثقیلة فى المیزان» 6. اما نسبت با بعضى مردم موزون و میزان هر دو یکى است و علامت آنکه این کلمه میزانست آنست که وجود در یک کفه دارد و عدم در یک کفه و حرف استثناء که روئى با عدم دارد و روئى با وجود بمثابه شاهین است که هر دو کفه با آن ایستاده و قائم است و این فاصل است میان مؤمن و کافر و بهشتى و دوزخى، «من قال لا اله الا اللّه دخل الجنة» 7.
یادداشتها
(1)- سنجش در آن روز حق است، پس آنکه سنجیدههایش سنگین باشد پس ایشان رستگارانند، و آنکه سنجیدههایش سبک باشد پس ایشان کسانىاند که خود را بزیان داشتند. (اعراف 7/ 8)
(2)- پس اما آنکه سنجیدههایش سنگین باشد، پس او در زیستى خوشنودکننده است. (قارعه 101/ 6)
(3)- و اما آنکه سنجیدههایش سبک باشد، پس جایگاهش دوزخ است و تو چه دانى که آن چیست، آتشى است سوزان. (قارعه 101/ 8)
(4)- مرا از آتش آفریدى و او را از خاک آفریدى (اعراف 7/ 12)
(5)- بگو هر کس بر اساس ساختمان نفسانى خودکار مىکند. (اسراء 17/ 84)
(6)- کلمهاى بر زبان آسان و در سنجش گران. (حدیث)
(7)- هر که گفت خدائى جز اللّه نیست، داخل بهشت شود. (حدیث)